یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  یه همکلاسی دختر داشتیم، طفلک خیلی ساده بود. یه روز باهاش قرار داشتیم واسه آزمایشگاه دیر رسیدیم. گفت چرا دیر کردین؟ دوستم گفت: سلف بودیم!- ساعت 4 عصر؟! سلف که الان تعطیله! -  ! داشتیم دیگه
جوک
  • تعداد بازدید : 615

  •  

    یه همکلاسی دختر داشتیم، طفلک خیلی ساده بود. یه روز باهاش قرار داشتیم واسه آزمایشگاه دیر رسیدیم. گفت چرا دیر کردین؟ دوستم گفت: سلف بودیم!- ساعت 4 عصر؟! سلف که الان تعطیله! -
     ! داشتیم دیگها رو می شستیم-
     دیگ؟! مگه شما باید بشورین؟!-
    دیدم باور کرده زدم به لودگی: آره! هر ترم قرعه کشی می کنن یه بار تو ترم نوبتت میشه، ما پارتی داشتیم امروز شستیم. بعضیا بدشانسن شب امتحان نوبتشون میشه!
    آقا این رفت تو فکر...
    فرداش دیدم عین ماده پلنگ زخمی اومد طرف ما! نگو بعد ناهار رفته تو آشپزخونه سلف التماس و زاری که بزارن دیگ بشوره!
    آشپزا فکر کردن نذر داره یا خله،
    گذاشتن بشوره،
    بعد گفته: بی زحمت اسم منو از قرعه کشی خط بزنین، شب امتحان به من گیر ندین! اونا هاج و واج! قضیه رو گفته آشپزا ترکیدن....
    سرآشپز سلف سر این جریان همیشه هوامونو داشت
    و ته دیگ و گوشت قلمبه میذاشت برامون...



    نویسنده : alirezashamsali تاریخ : سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 امتیاز :
    نظرات
  • در قمست نظرات مشکلات و پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در جریان بگزارید.

  • کد امنیتی رفرش
    آخرین مطالب
  • آخرین مطالبی که به تازگی در سایت منتشر شده اند...