اقا غضنفر و دوستاش با عربا دعواشون میشه غضنفر اينا یه طرف سنگر میگیرن عربا یه طرف...هی به هم سنگ پرتاب میکنن منتها چون سنگر گرفته بودن طوریشون نمیشه غضنفر پا میشه میگه بزار یه رکبی بزنیم داد میزنه جعفر کیه؟؟؟یکی از عربا میگه منم با سنگ میزنه میترکونش عربا که میبینن بد رکبی خوردن یکیشون پا میشه میگه ممد کیه؟هیشکی جواب نمیده،!میگه گفتم ممد کیه!باز هیشکی جواب نمیده!! طرف میبینه فایده نداره میشینه..یک دقیقه بعد غضنفر پا میشه میگه کی با ممد کار داشت؟؟عربه خوشحال میشه پا میشه میگه من، غضنفر اونم با سنگ میزنن میتركونه:))))

بیشترین کسانی که بهشون فحش داده میشه. . . .

-عکاس عکس شناسنامه

-افسرایی که جریمه مینویسن

-داور فوتبال پلی ستیشن

-مراقب سر جلسه امتحان

-گوینده ی تلفن همراه که میگه دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است

-خود مشترک مورد نظر

-دارندگان ماشینای مدل بالا !!!! :|

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺳﻢ ﻫﺎﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﺭﺍﻧﻪ !!" ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺭﺍﻧﻪ؟؟ ! ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺁﺧﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻡ ﻫﻮﺍ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﻮﺩ .. ، ﯾﻬﻮ پسره ﺍﺯ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﮔﻔﺖ : ﺷﺎﻧﺲ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩ

 

شبا ؛شبای درس خوندن واسه امتحاناست

.

.

.

.

.

.

چراغا رو خاموش کنید

.

.

.

.

میخام دلاتونو ببرم پیش عمه استاد :((

داشتم تخم مرغ میخوردم 

مادرم اومده میگه اینقدر تخم مرغ نخور کبدت سوراخ میشه میمیری

منم گفتم:عیب نداره میمیرم هم تو راحت میشی

 هم خودم

هم حراست دانشگاه........       

سوت پايان را بزن... . . . . . صداقت من حريف هرزگي تو نميشود!!

سلامتی پسری که یه روز عاشق شد  سلامتی دختری که یه روز عاشق شد سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت  سلامتی عشق پــــاکشون  سلامتی اون همه خاطره ها سلامتی شب بخیر عشقم و صبح بخــــیر زندگیم گفتن ها سلامتی اون شیطنت ها و دیوونه بازی ها زیر بارون قرار گذاشتن ها و خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها سلامتی دوستی که زیر آب پسررو به دروغ زد سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد سلامتی اون قسمها و دوست دارمهایی که deliver نشد سلامتی پسری که هرچقدر قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد سلامتی پسری که رفت سربازی تا زود برگرده دلشو به دست بیاره و بره خواستگاری سلامتی 21 ماه دادن ها و لحظه شماری ها و دور بودن ها سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقـــــش سلامتی اون شب  سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بغض داشتن اما پسر خندید تا جشن خراب نشه سلامتی اون خنده ی زوری سلامتی عروسی که ماه شده بود سلامتی عاقدی که اومد  سلامتی اون شناسنامه ها سلامتی بغض پسر سلامتی بار اول سلامتی بغض پسر  سلامتی بار دوم سلامتی بغض پــــسر سلامتی بار آخر سلامتی بغض پسر سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت و تو جیبش مونــــد سلامتی پسری که هنوز امید داشت به عشقش برســـه سلامتی اجازه بزرگتر ها سلامتی " بـــــــله " سلامتی بغض پسر و چشم خیس دوستا سلامتی ماشین عروس سلامتی سستی زانو سلامتی سیاهی چشم و سلامتی اون شــــــب سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن میشد سلامتی بغض پسر که تو آینه شکست سلامتی اون شب سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت سلامتی یه عمر تنهایی سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی پست شد سلامتی همه عاشقایی که به عشقشون نرسیدن و از دور نگـــــــــران یکی یه دونشون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبه این که دستش تو دستاته همه دنیای منه خـــــــیلی مراقبش باش

 

خیلی دوس دارم یکی از استادامو در حال خنده تو خیابون ببینم

 

 برم پیشش بگم:

 

چیز خنده داری هس بگو ما هم بخندیم!

ﻧﺒﺎﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ

.

.

.

.

.

.

.

.

ﻧﺒﺎﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ!!!

ﻣﻮﻫﺎﻡ ﻓﺮ ﻣﯿﺸﻪ !

ﭼﯿﻪ ؟ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺸﻘﯽ ﺑﺎﺷﻪ ؟!

برید از خدا بترسید ، ما ازوناش نیستیم !!!

یکی از افتخاراتم اینه که

 

 

تا حالا هیچ افتخاری کسب نکردم و همیشه لکه ننگی رو پیشونیه خانوادم بودم !!!

بله ما اینیم :D

مورد داشتیم از زیر ساپورت شلوار گرم کنی پوشیده سردش نشه

 

خخخخ

 

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود

در یخچال را باز می کند

عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند

پسرک این را می داند

دست می برد بطری آب را بر می دارد...

کمی آب در لیوان می ریزد

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...

"هر آدمی که میاد تو زندگیمون یه جایی برا خودش باز میکنه ، حتی برا یه روز ... وقتی میره جاش خالی میشه ... این جاهای خالی همینطوری میمونه اینجای آدم ... این خیلی نامردیه که بقیه فکر این حفره هایی که درست میکنن نیستن ..."

(((دیالوگ فتانه ملک محمدی در نقش یلدا - فیلم «پنهان» - کاری از مهدی رحمانی)))

 

+++++++++++

 

 

"آشق"

از این به بعد اینگونه بنویسید ... چون همیشه سرش کلاه می رود ...

 

یکی از فانتزیای دوران بچگیم این بود که پادشاه بشم ، به خدمتکارانم بگم برام تخمه بشکنن ، من مغزشونو بخورم

اما مـــزمـــز با 1000 تومن اومد گند زد به آرزوم ...